سید حسن مدرس؛ مبلغ آزادگی و فریادگر عدالت در تاریکترین روزهای استبداد
سید حسن مدرس؛ مبلغ آزادگی و فریادگر عدالت در تاریکترین روزهای استبداد
نویسنده: دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات بین المللی حوزه مشق
در تاریخ ملتها، برخی انسانها چنان میزیند که نامشان از یک «شخص» فراتر میرود و به یک «مکتب» تبدیل میشود. آیتالله سید حسن مدرس از همین تبار است؛ مردی که زندگیاش، کتابی از شجاعت، ایمان، آگاهی، و ایستادگی در برابر ظلم بود. او نهتنها یک روحانی برجسته یا یک نماینده ملت، بلکه نماد وجدان بیدار ایران در روزگار خفقان و استبداد به شمار میآید. مدرس صدایی بود که از اعماق تاریخ برخاست تا به ایرانیان بیاموزد که دین، سیاست و عدالت از یکدیگر جدا نیستند، بلکه در جان یکدیگر ریشه دارند.
مدرس در عصری زیست که سایه سنگین استبداد، بر سر ایران گسترده بود. دورانی که سکوت، امنترین راه زندگی به شمار میرفت و ترس، در رگهای جامعه رسوخ کرده بود. اما او از همان ابتدا نشان داد که برای سکوت آفریده نشده است. با قامتی نحیف، اما ارادهای پولادین، در برابر قدرتهای وقت ایستاد و بیهراس، حقیقت را بر زبان آورد. جملههای آتشین او در مجلس شورای ملی، هنوز هم سندی زنده از شهامت سیاسی و وفاداری به مردم است.
شاید یکی از رازهای بزرگی مدرس در این بود که هیچگاه میان دین و سیاست، دیواری نکشید. برخلاف برخی که دین را به گوشه مسجد و محراب محدود میکردند، مدرس معتقد بود سیاست، بخشی از دیانت است و اگر سیاستمدار، اخلاق و تقوا نداشته باشد، جامعه به ورطه فساد و تباهی خواهد افتاد. او بر این باور بود که دین برای زندگی است، برای عدالت است، برای آزادگی است؛ نه برای توجیه قدرت و زر و زور.
مدرس در مجلس، نه یک سیاستمدار معمولی، بلکه یک «معلم اخلاق» بود. او هر سخنش را با معیار حق میسنجید، نه با مصلحت شخصی. به همین دلیل است که دشمنانش نه از ثروتش میترسیدند و نه از قدرت نظامیاش؛ بلکه از نفوذ کلام و صداقت بیبدیلش میهراسیدند. مدرس آینهای بود که زشتی استبداد را بهروشنی نشان میداد و همین، برای ظالمان، غیرقابل تحمل بود.
او بارها تهدید شد، تحقیر شد، تبعید شد، اما مسیرش را تغییر نداد. تبعید به خواف و سپس کاشمر، برای مردی با روح بزرگ مدرس، نه پایان راه، بلکه اوج رسالت بود. در غربت، در تنهایی، در سختترین شرایط، نه شکوه کرد و نه خم شد. حتی لحظه شهادتش نیز، با عزت و سربلندی همراه بود. شهادت او، امضای نهایی بر زندگی اصیل و پاکی بود که هیچگاه به دنیا و قدرت وابسته نشد.
مدرس الگوی کاملی از «سیاست اخلاقی» است؛ سیاستی که در آن هدف، خدمت به مردم است، نه سلطه بر آنها. او به ما میآموزد که انسان میتواند هم دیندار باشد و هم آزادیخواه، هم انقلابی باشد و هم خردمند، هم سیاستمدار باشد و هم پاکدست. مدرس یادآور این حقیقت است که عزت یک ملت، در وجود انسانهایی شکل میگیرد که حاضرند برای حق، از جان خود بگذرند.
امروز که جهان در گرداب بحرانهای اخلاقی، سیاسی و هویتی گرفتار است، بازگشت به مکتب مدرس، بازگشت به ریشههای اصیل انسانیت است. او نشان داد که اگر ایمان با آگاهی همراه شود، هیچ قدرتی توان خاموش کردن آن را ندارد. او مصداق واقعی آیهای بود که میگوید: «الَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَیَخشَونَهُ وَلا یَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ». مدرس از خدا میترسید و تنها از خدا؛ و همین، او را آزادترین انسان عصر خود ساخت.
سید حسن مدرس، تنها یک چهره تاریخی نیست؛ او یک معیار است، یک میزان، یک الگو. اگر امروز نام او را در تقویم سیاسی ایران با عنوان «روز مجلس» زنده نگه داشتهاند، به این دلیل است که مجلس، بدون روح مدرس، تنها ساختمانی بیجان است. روح مدرس یعنی شجاعت، صداقت، عدالتخواهی و مقاومت در برابر ظلم.
او به ما میراثی گرانبها سپرد: میراث شرافت. میراث ایستادگی. میراث ایمان به حق. مدرس به ما آموخت که انسان میتواند تنها باشد، اما شکستخورده نباشد؛ میتواند در اقلیت باشد، اما بر حق بایستد؛ میتواند در تبعید بمیرد، اما در قلب تاریخ زنده بماند.
و شاید اگر امروز، فرزندان این سرزمین، بار دیگر به مسیر مدرس بازگردند، عدالت دوباره جان میگیرد، آزادگی دوباره شکوفا میشود و حقیقت، بار دیگر بر مسند غیرقابل تزلزل خود تکیه خواهد زد.
مدرس، صدای وجدان یک ملت بود… و صدای وجدان، هرگز خاموش نمیشود.
روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق