زندگی مطلوب
«زندگی مطلوب» کتابی به قلم فردین احمدی، در تلاش است راه و رسم زندگی را به مخاطبان خود بیاموزد و در مسیر خوشبختی قرار دهد.
همانگونه که گاهی نیاز داریم به دیگران کمک فکری بدهیم تا بهتر بفهمند و روشنتر بشناسند، گاهی هم لازم است دل به دل آنها بدهیم تا بهتر بایستند و قویتر عمل کنند. قرآن کریم از این خصیصه بسیار مهم با تعبیر (و تواصوا بالصبر) نام میبرد؛ یعنی مؤمنان در جامعه ایمانی به شیوههای گوناگون، یکدیگر را در صبر ورزی و شکیبایی یاری میکنند.
توصیه به صبر گاهی با سخن و گاهی با یاری فکری یا عملی و حتی کمکهای مادی مثل انفاق، صدقه و مانند آن در جامعه انجام میشود. در جامعه آرمانی اسلام، همواره به صبر در میان مؤمنان توصیه میشود و مؤمنان حقیقی پیش از آن که با سخن و موعظه چنین به صبر کردن توصیه کنند، میکوشند با عمل و رفتار خودشان به صبر دعوت کنند.
به عنوان مثال شاید برای توصیه به صبر یک جوان لازم باشد مؤمنان شرایط یک ازدواج سالم را برایش مهیا کنند تا به گناه آلوده نشود. حکومت اسلامی، نهادها و گروههای اجتماعی و فرهنگی، هرکدام وظایفی متناسب جایگاه خود برای مهیا کردن زمینههای توصیه به حق و صبر دارند.
به نظر میرسد گستره ایجاد بسترهای فرهنگی توصیه به حق و صبر بسیار فراختر از چیزی است که تصورش را میکنیم. از جلسههای موعظه، حلقههای علمی و معرفتی، خلق آثار هنری همچون فیلمنامه، فیلم سینمایی و تلویزیونی و مانند آن گرفته تا فراهم آوردن زیرساختهای لازم برای حداقل یک زندگی آبرومند و کم تنش، مواردی است که برای این توصیه به صبر ضرورتدارد.
به هر حال انسان موجودی نیازمند است و برخی از نیازهایش چنان قدرتمند است که نوع بشر در برابر تمایلات برخاسته از احساس آن نیازها، ضعیف و ناتوان ظاهر میشود. جامعه آرمانی دینی، وظیفه دارد برای اعضایش زمینههایی را فراهم کند که این نیازها در حد معمول و معقول ارضا شده و فرد بتواند با آرامش بیشتر با تمایلات هوسبازانه و زیادهطلبیهای نفس مبارزه کرده و صبوری ورزد. به همین دلیل است که پیامبر صلیا… علیه و آله میفرمایند: «هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را کامل کرده است و در نیم دیگر تقوا بورزد. این سخن به خوبی نشان میدهد مقصود از تواصی به صبر صرفا موعظه زبانی و دعوت گفتاری به خویشتنداری نیست، بلکه فراهم آوردن یک سبک زندگی است که فرد بتواند به صورتی زیبا و مطلوب صبوری ورزد.»
در بخشی از کتاب زندگی مطلوب میخوانیم: اگر چیزها به حال خود رها بشوند و به همان صورت باقی بمانند، گرد و غبار میگیرند، آلوده و کثیف میشوند، بوی بد میگیرند و فضا از بوی تعفن آنها پر میشود! پس چرا در مورد درون، روان و جان خودتان چنین اقدامی انجام نمیدهید؟ وقتی گنجایش ذهنی و احساسی شما پر میشود، با بروز یک اتفاق سر میرود حتی اگر به اصطلاح در این سطل آشغال ذهنی و احساسی را محکم بسته باشید.
بعلاوه با وجود بسته بودن در این سطل آشغال ذهنی و احساسی، بوی آشغال به مشام میرسد و شما را آزار میدهد و نمیگذارد شما آزاد زندگی کنید. لطفی در حق خود و همسر و زندگیتان بکنید و آن این که درون خود را از زبالههای گوناگون، تخلیه کنید! کارهای ناتمام گذشته خود را تکمیل و هر شب، قبل از رفتن به بستر، ظرف زبالههای ذهنی و احساسی خود را خالی کنید تا بتوانید شب را خوب بخوابید و بتوانید فردا صبح، راحتتر نفس بکشید.
تا بتوانید آزاد زندگی کنید، تا بتوانید فراغ خاطر داشتهباشید و دردهای جدید زندگی را بهتر تحمل کنید!