نوشته ای از خانم محمدی مدیر داخلی انتشارات حوزه مشق
جهان امروز ما تا دلت بخواهد پر است از مهندس و دکترهای بیسواد
از دانشگاه رفتههای بیسواد
روشنفکران بیسواد ، مدعیان بیسواد . هنوز با خودش در رنج و جنگ است اما ادعای درمان رنج جهان دارد
با فرزندش قهر است اما نسخه تربیت نسل میپیچد
خودش در رعایت حق الناس بی تعهد است اما درس حقوق خوانده و در امر وکالت و حقوق است
خودش از اختلال رفتاری ، تنش با همسر و فقدان آرامش در زندگی در رنج است اما برای دیگران نسخه روانشناسی و زوج درمانی می پیچد
در قامت یک طبیب شعار انسان دوستی و خدمت به بشریت می دهد اما برای درمان بیمار تا می تواند جیب او را خالی می کند و تا پول کثیف نگیرد ، مریض را جراحی نمی کند تا از درد رهایش کند
معلم است ، تظاهر می کند که کار او همان امتداد شغل انبیاست ، اما در نقش خود کوتاهی می کند و به کم فروشی در آموزش مرتکب است .
انسانی که به شناخت خویش نرسیده باشد ،بیسواد است.
هر چند تمام کتب دنیا را خوانده باشد. هرچند از برجسته ترین مراکز علمی جهان فارغ التحصیل شده باشد.
اگر درونت پر از خشم، نفرت، خودخواهی و غرور
نژادپرستی، حسادت ، افراط یا تفریط و زبالههای دیگر است
بدان که هیچگاه چیزی را نیاموختهای
بدان که هنوز رشد نکردهای.
انسان در مورد چیزهای زیبا حرف میزند اما زشت زندگی می کند.
این همان چیزی است که تاکنون بشریت بر خود روا داشته است.
صداقت یعنی دو جور زندگی نداشتن .
یعنی همان جوری زندگی کنیم که می گوییم.
این وضعیت و فضای حاکم بر جهان زیست امروز ماست که شوربختانه در برخی از جوامع اسلامی نیز بی تاثیر نبوده است .
اسلام ، نفاق و دو رویی را آفت انسانیت می داند و دروغ گویی را گناه کبیره ( نه یک گناه کوچک ) می شمرد .
انسان مسلمان واقعی کسی است که صداقت و راستی را مرام زندگی اش قرار می دهد .
والا با ادعا و شعار کار درست نمی شود .
مسلمان بودن هم سواد می خواهد
سوادی که از جنس ظاهر نیست تا دل خوش کنیم که چهارتا کتاب خوانده اییم ، یا چندین حدیث و آیه حفظ کرده اییم ، بلکه سوادی که معنای حقیقت دارد و عالی ترین شکل آن در اخلاق و رفتار ما و تعاملاتمان با جامعه و رعایت وسواس گونه حق الناس انسانها معنا می پذیرد .
خانم محمدی مدیر داخلی انتشارات حوزه مشق
بسیار عالی
به خصوص بند آخر